Nature

...Nature is full of powerful concoctions


دروغگو دروغگو (Liar Liar) - 1997


- کارگردان: Tom Shadyac


یک کمدی - درام - فانتزی قشنگ دیگه، با بازی فوق العاده ی جیم کری.

ماجرای یک وکیله که معتقده بدون دروغ نمیشه موکل رو تبرئه کرد. همسرش ازش جدا شده، و پسرکوچولوش هم ناراحت از دروغها و بدقولی پدرش، موقع فوت کردن شمع تولد، آرزو میکنه که کاش پدرش یک روز نتونه دروغ بگه! و آرزوش برآورده میشه!...

بازی جیم کری در این فیلم فوق العاده است و دیدنش واقعاً حال آدمو خوب میکنه! :) دوبله اش هم قشنگه.

مناسب فضاهای خانوادگی.


+ اسم فیلم از نظر آوایی، یک ایهام ظریف داره: "Liar Liar" بصورت "Liar Lawyer" هم شنیده میشه که به معنی وکیل دروغگو هست!


تو یکی از کتاب های مربوط به زبان بدن( بخش دروغ شناسی) اشاره شده بود که:

"...بخشی از دروغ هایی که تو زندگی استفاده میکنیم در واقع برای روان کردن ارتباطات اجتماعیه!..."

به این فیلم هم اشاره شده بود که اگه ما نتونیم هیچ دروغی بگیم...زندگیمون چه شکلی میشه؟؟!

اصلا سوال این فیلم از مخاطب هم دقیقا همینه...زندگی بدون دروغ چه شکلیه؟!
البته نویسنده برای اینکه این زندگی بدون دروغ رو یکم پرآب تر از آب دربیاره(چی گفتم:)
اومده برای آقای راستگو مسلکی انتخاب کرده که اگه دروغ نگه شاید با مشکل مواجه بشه...(با احترام به خانواده حقوقی و قضائی کشور :)

راجع بهش خیلی مشه حرف زد...متاسفانه چون خیلی وقت پیش دیدمش با جزئیات خاطرم نیست!
 

جالبه. البته خب اون منظور دروغهایی هست که نتیجه ی تجزیه تحلیل ذهنی ما برای انتخاب یک رویه ی مناسب تر، از بین چند تا گزینه است.
که در واقع دو دسته مد نظر هست:
1- اینکه اولین واکنش طبیعیمون رو نشون ندیم و واکنش دیگه ای رو جایگزین کنیم.
2- دروغهایی که طراحی میکنیم، قصه میسازیم و فریب میدیدم...
اصولا از نظر روانشناسی، بدون دروغهای دسته ی دوم هم واقعاً میشه زندگی کرد و اتفاقاً راحت تر و سلامت روانی بیشتره.
اما دروغهای دسته اول، طبیعی هستن و از نظر اخلاقی واقعاً بهش "دروغ" اتلاق نمیشه.
مثلاً من شخصی رو میبینم که بیماره و واکنش طبیعیم توی ذهنم اینه که: «ععععع چه بلایی سرت اومده چقدر داغونی!!» ولی بالافاصله نگاه و کلامم رو کنترل میکنم و میگم: «بنظر سرحال نمیای.. کسالتی داری؟» یا اگر از قبل بدونم که بیماره حتی ممکنه بگم: «امروز بهتر بنظر میای!»
حالا این مثال که به «حرف زدن» هم میکشید؛ بعضی از مصادیق این دسته، حتی به حرف زدن نمیکشه و فقط رفتار هستن. مثلاً من جایی میرم که زرق و برق زیادی داره و واکنش طبیعی من میخواد با چشمهای گرد شده و دهن نیمه باز همه جا رو نگاه کنه اما سعی میکنم خیلی عادی جلوه بدم و اصطلاحاً ندید پدید بازی در نیارم! :)
اینا «اخلاقاً» جزء دروغگویی نیستن ولی طبق اون مبحثی که شما گفتی، بطور کلی چون مغز ما کنترلشون میکنه و تغییرشون میده، منبع مطالعه ات جزء دروغ طبقه بندیشون کرده...

کلا اینکه: دروغهای دسته اول، طبیعین و برای همون روابط اجتماعی لازمن اما دروغهای دسته دوم واقعاً ثابت شده که ثبات و رشد روانی فرد و روابط اجتماعیش رو خراب میکنه اتفاقا.

در ادامه بحث قبلی:

دروغ ها تو زبان بدن صرفاً کلامی بررسی نمیشه و به نظرم به این طریق جامع تر میشه این موضوع رو بررسی کرد...
در واقع رفتارشناس ها اینطور طبقه بندی میکنن که:
یه رفتاری انسان داره به اسم "فریب"...
این فریب به دو دسته "پنهان کاری" و "دروغگویی" تقسیم میشه..
که هر کدوم از این ها هم زیرشاخه های متفاوتی داره!
و اضافه کنم که پنهان کاری و دروغگویی صرفا کلامی نیستند
و حتی بخش رفتاری(بدن و صورت) اون پیچده تر هم هست...
الان مثالی که تو گفتی تو شاخه پنهان کاریِ فریب و تو زیرشاخه ای طبقه بندی میشه که سعی میکنیم میزان بروز احساسمون رو کاهش بدیم!
این دروغگویی نیست...یه نوع فریب هستش موسوم به پنهان کاری!
البته تقسیم بندیه شما هم به نوعی درسته!

بحث در اینباره خیلی زیاده و البته بسیار زیبا و جالب...طوری که انسان میتونه باهاش زندگی کنه....
کاش فرصت بشه دربارش تو وبلاگم بنویسم..
البته میخوام...
ولی دستم به قلم نمیره!

 

درسته... شما فنی تر توضیح دادی...
ایشالا دستت به قلم رفت بنویس.
Edited By Me - Based On Erfan - Retrieved from Zehne Ziba
Powered by Bayan