Tuesday 8 Mehr 99
فیلم بسیار جالبیه.
اولاً بگم که طولانیه. سه ساعته و پیشنهاد میکنم در دو مرحله ی 1.5 ساعته ببینیدش.
دوم اینکه ممکنه بخاطر روایتهای موازی ای که داره کمی گیج کننده باشه. ولی با یکی دو بار دیدن یا بهتر، با گذشت زمان و ته نشین شدن در ذهن، کم کم بهتر و بهتر میفهمیدش.
این فیلم، اینطوری شروع میشه که یک پسر بچه بنام Nimo (که به معنی "هیچ کس" هم هست) متولد میشه درحالیکه استثنائاً اون «مُهر فراموشی» که میگن در ابتدای خلقت به ما زدن و ما همه چیز رو فراموش کردیم و به این دنیا اومدیم، رو، بهش نزدن! یعنی این بچه، کسیه که «همه چیز» رو میدونه! (شکل دیگه ای از روایت فیلم «Lucy»).
+ وقتی ما با مفهوم «همه چیز رو دونستن» مواجهیم، یعنی با دونستن «همه ی احتمالات» مواجهیم.
با دونستن احتمالات، این آدم تونسته تا پایان جهان زنده بمونه. تا زمانی که بشر بقدری پیشرفت کرده که راز «نامیرا بودن» رو کشف کرده و این انسان، «تنها انسانِ فانیِ باقی مانده» هست که مورد توجه دانشمندان قرار داره. این انسان فانی، در واقع با دونستن احتمالات (و نه راز جاودانگی) تونسته تا جایی که ممکنه زنده بمونه و لحظه ی مرگش لحظه ی خاصی خواهد بود (نمیگم چرا) و کسی این رو نمیدونه البته!
این فیلم پیش از اینکه بخواد زیبا باشه، مهمه.
تلاشِ نویسنده و کارگردان، برای بیان کردن تئوری هایی از جهانه. از احتمالات و جهانهای موازی، زمان، حتی توضیح دژاوو و نظریه ی پروانه ای، و روح انسان که بصورت سیالی در تمام این احتمالات به تکرار زندگی کرده...
اینو بگم خدمتتون. یکسری تئوریه. مواظب باشید بعد از دیدن این فیلم، داغ نکنید :) چون مدلش واقعاً از نوعِ "Blow the mind" ـه! مغز آدم دربرابر تئوری ها داغ میکنه. ولی این فیلم بیشترین تلاش رو برای بیان این مفاهیم کرده. کمی لقمه رو دور دهن چرخونده اما تلاشش رو کرده و به زیبایی این کارو کرده. برای تفکر در این زمینه ها، یک منبع مناسب و حتی میتونم بگم لازمه. :)
من عاشق اون دنیای هاشورخورده ی مساوی اش شدم فقط! اولش که این فیلم رو دیدیم برای من و خواهرم سوال بود که اونجا چیه دیگه!
ولی بعداً به این نتیجه رسیدم که احتمالاً چون این آدم تمام حالتهای ممکن برای خودش رو زندگی کرده، که شامل سه خط کلی زندگی شده، یک خط دیگه رو هم زندگی کرده که احتمالِ «برابر برای همه» است. یعنی اون حالتی از احتمالات که «همه ی تاس ها 6 میاد»! بنابراین شاید اون دنیا که همه توش یک لباس و یک ماشین دارن و همه جا شبیه همه، اون حالت خاص باشه که این هم تجربه اش کرده :) و بخشی از آگاهیش رو هم توی همون دنیا برای خودش گذاشته که همه چیز در حد تمام و کمال و پیش بینی شده است. بلوغ و دستیابی به آخرین زوائد منحنی. (این البته برداشت منه. میتونه فقط و فقط ذهنش باشه و بس.)