Nature

میخواین بخندین، بخندین! ولی من عاشق این فیلم بوده و هستم :)

البته یه ورژن قدیمی تر 1964 هم ازش هست ولی من این یکی رو با بازی جانی دپ دوست داشتم :)

- کارگردان: David R. Ellis

ژانر ماجراجویانه، هیجانی، اکشن

فیلمی است بارها پخش شده، و یکبار هم دیدم یه نسخه ی ژاپنی (یا کره ای) ازش پخش شد!

ماجرای یک خانم که دخترش در خطره و خودش رو گروگان گرفتن، و با سر هم کردن یک تلفن شکسته، بطور تصادفی با یک موبایل تماس میگیره و کمک میخواد...

بجز این مسئله که دیگه چه خودش و چه کپی کردن ازش خیلی تکراریه؛ اما از حق نگذریم همون سالها که برای اولین بار پخش شد، همه با خانواده دیدیم و ازش لذت بردیم.

- کارگردان: Robert Zemeckis

معناگرا

یک مرد که بازمانده ی یک سانحه ی کشتیه، و تنها توی یک جزیره گیر افتاده.

از نظر تجربه ی تنهایی محض انسانی با طبیعت، شبیه به فیلمهای 127 ساعت و جنگل می مونه.

این فیلم رو هم یک روز ابری، از تلویزیون تماشا کردم.

لحظه های ناب و حرفهای خوبی برای گفتن داره...

+ "ویلسون" که اون موقع من "نیلسون" شنیدمش و نیلسون هم توی ذهنم باقی مونده، یکی از نقاط اوجشه. یادمه همون وقتها، یک مطلب هم نوشته بودم به همین نام...

++ یه دیالوگ (مونولوگ) خوب داره این فیلم. وقتی که مرد سعی میکنه توی جزیره زنده بمونه و چند روز طول میکشه تا فقط آتش روشن کردن رو یاد بگیره، با خودش میگه: «این همه درس خوندیم اما.. چیزهایی که واقعاً باید یاد میگرفتیم رو توی مدرسه بهمون یاد ندادن!...»

+++ نمیدونستم برای «یک فرد که کشتی اش شکسته و در جایی تنها و مطرود باقی مونده»، یک کلمه و اصطلاح خاص وجود داره!

خیلی جالبه چنین موقعیت استثنائی و خاصی، برای خودش کلمه ای داشته باشه!

یاد این شعر افتادم: "کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز / باشد که بازبینیم دیدار آشنا را..."

- کارگردان: Jeff Bleckner

درام، زیست محیطی

دختربچه ی 6 ساله ی یک خونواده که در کنار دریاچه ای زندگی میکنن، و به تازگی مادرشون رو از دست دادن، به قوهای دریاچه علاقه مند میشه. بعد از مرگ یا شکار قوها، متوجه میشه که چند تا تخم ازشون باقی مونده و سعی میکنه به تنهایی از تخم ها نگهداری کنه. هیچ سازمانی مسئولیت پرنده ها رو به عهده نمیگیره بجز یک خانم از یک اداره ی محیط بانی که تعصب خاصی هم روی محیط زیست داره...

این از اون فیلمها بود که عمراً اگر خودم میرفتم سراغش! ولی یه روز که واقعاً حوصله ی هیچی رو نداشتم و حالم خیلی بد بود، از تلویزیون دیدم و حالمو بهتر کرد...

- کارگردان: Brian Levant

یک فیلم کمدی خانوادگی که تلویزیون بارها به مناسبتهای مختلف پخشش کرده.

ماجرای یه جوونه که بعد عمری یه ماشین نو خریده، و حالا خانمِ مورد علاقه اش، ازش میخواد بچه هاشو که به قطار نرسیدن، به مقصد برسونه. بچه هایی که ماشین رو عملاً به فنا میدن...

فیلم قشنگی بود بخصوص دوبله اش.

برای همین روزای عید و دور خانواده دیدن خوبه! :)