Nature

...Nature is full of powerful concoctions


مادی ها

(تصویر تزئینی)


- بطور کلی، مادی ها مردمانِ آریایی نژادی بودند که ابتدا، خود را "آریان"، و سپس "مادی" نامیدند. از حدود 10 قرن قبل از میلاد مسیح (ع) به ایران آمده و در منطقه ی آذربایجان و کردستانِ امروزی زندگی میکردند و آنها را با نام "آمادای" نیز در تاریخ آورده اند.

- گفته میشود که مادی ها حدود دو قرن تحت تسلط یا تابعِ دولت آسور بوده اند. بطور مکرر پادشاهان مختلفی از آسور، به آنجا حمله کرده اند و برده یا احشام میبردند. (بجز باج و خراج رسمی که میگرفتند.)


- در این حملات، یک نکته بنظرم جالب آمد. تیگلات پیلیسر سوم، در یکی از جنگهایی که از طرف دولت آسور با مادی ها داشته، حدود 60هزار اسیر و غنائم زیادی از گوسفند و شتر و غیره با خودش به پایتخت خود، "کالاه" برده است. نکته ی جالب این بود که یکی از سرکردگان او که تا "کوه دماوند" پیش رفته بود، آن را "آخر دنیا" تصور کرده است!



غیر از او، پادشاهانِ دیگری هم بودند که به مادی ها هجوم میبردند. مثلا یکی از آنها رئیس مردم را تسلیم و به شامات فرستاد. یا در یک جنگ دیگر، (که این بار بیشتر پیشروی کرده و تا کویر بزرگ ایران حمله کرده بودند) آسوری ها دو پادشاه را اسیر کرده و بردند و یا سنگ لاجورد از دماوند میبردند.

+ کلا در عهد قدیم لاجورد ایران شهرت زیادی داشته و گاهی خودِ پادشاهان ماد به نینوا (یکی از پایتختهای آسور) رفته و برای سلطان آسور، از این لاجورها هدیه میبردند.




معرفی پادشاهان ماد:


دَیا اُکّو (مؤسس دولت ماد)

دیااکّو  (یا دیوْکِس) شخصی بود که از نظر عدل و انصاف بین مردم طایفه ی خودش معروف، و مورد مراجعه ی مردم بود. طوری که مردم منازعات و محاکمات خودشان را پیش او میبردند. پس از مدتی، او به دلیل اینکه نمیتوانست به امور شخصی اش برسد، از این کار استعفا کرد و دزدی و اغتشاش بالا گرفت. مردم جمع شدند و او را پادشاه خود کردند.

- او محافظینی برای خودش معین کرد.

- محلی را که موسوم به «اِکباتان» بود، برای پایتخت خود انتخاب کرد. (در خطوط آسوری، آن را «اَمَدانا» و در کتیبه های هخامنشی «هَنگ مَتان» (یعنی محل اجتماع) نوشته اند. که حالا آن را «همدان» میگوییم.)

- این شهر قبل از آن هم بوده و نامش در تاریخ آورده شده (یعنی حدود 3000 ساله است!) و لکن این پادشاه، به آن رونق داد و شهر جدیدی ساخت. او هفت دیوار، دور آن ساخت. چنانکه هر دیوار، بر دیگری مشرف بود و دیوارِ درونیِ آخری بر همه ی دیوارها مسلط بود. قصر پادشاه در قلعه ی هفتمین ساخته شده بود.



برجهای این قصر را به رنگ طلایی کرده بودند و برجهای بقیه ی دیوارها را به رنگهای مختلف رنگ آمیزی کرده بودند. این رنگ آمیزی البته تقلیدی از بابِل بود. و در بابِل هم این شیوه را بر اساسِ علاماتِ سیّاراتِ سبعه (یا سیاراتِ هفتگانه ی قدیم) میدانستند.



- این پادشاه حدود 150 سال حکومت کرد و از خوش اقبالیِ او، از آنجا که سرِ آسور به عیلام و بابِل گرم بود، و او هم خراج خود را مرتب میداد، بهانه ای برای دخالت آسور در حکومت او وجود نداشت و همه چیز آرام بود.


فْرَوَرتیش (یا فرآ اُرتِس به لهجه ی یونانی)

- بعد از پدر به تخت نشست.

- سیاستِ سابق که حفظ مناسبتِ خوب با آسور بود را دنبال کرد.

- همزمان، از طرفِ مشرق، به مرور، مردمانِ آریانیِ دیگر از جمله پارس ها را مطیع خود کرد.

- بعد از مدتی که مادها در شرق پیشرفت داشتند، خواستند خود را از قید آسور خلاص کنند و باج ندهند و لکن سپاهِ چریکیِ آنها با آسور وارد جنگ شد.

که در برابر سپاه مشق کرده ی آسور که در جنگ با عیلام ورزیده تر هم شده بودند، تاب نیاورده و شکست خوردند. و شاه هم کشته شد.


... در ادامه، دو پادشاه دیگر را هم معرفی میکنم...




Edited By Me - Based On Erfan - Retrieved from Zehne Ziba
Powered by Bayan